ای ناگهان ترازهمه اتفاق ها!
پایان خوب قصه تلخ فراق ها!
یک جا به شوق آمدنت بازمی شوند
درهای نیمه بازتمام اتاق ها
یک لحظه بی حمایت توازستون عشق!
سر بازمی کنند ترک های طاق ها
بی دستگیری ات به کجا راه می برم؟
دراین مسیرپرشده از باتلاق ها
بازآبهارمن!که به نوبت نشسته اند
درانتظاربرگ درختان،اجاق ها
ای وارث شکوه اساطیر!جلوه کن
تا کم شود ابهت پرطمطراق ها…
امیراکبرزاده
هیچکی نظر نداده؟
طفلی!!
ناراحت نباش درست می شه
ای ناگهان ترازهمه اتفاق ها!
پایان خوب قصه تلخ فراق ها!